بیانیه النجباء در سالگرد شهادت سردار سلیمانی: پرچم انتقام را برافراشته نگه میداریم
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۲۷۳۷
جنبش مقاومت اسلامی نُجَباء در آستانه سومین سالگرد ترور ناجوانمردانه شهیدان سلیمانی و المهندس با انتشار بیانیهای از حتمی بودن گرفتن انتقام فرماندهان پیروزی خبر داد.
به گزارش گروه بین الملل ایران اکونومیست، جنبش النجباء در بیانیهای که در اختیار رسانههای مختلف قرار گرفت ضمن اشاره به اینکه 'اشغالگران آمریکایی و مزدوران آنها در این مدت برای حفظ آبروی خود با فریبکاری تلاش کردهاند که حجم تلفاتشان را پنهان کنند'، خاطرنشان ساخت: آزادگان جهان از میزان تلفات دشمن اطلاع یافتهاند؛ و با مشتی خاک هرگز نمیتوان خورشید را پوشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: با این وجود، ما هیچگاه آرام نگرفته و پرچم انتقام را همچنان برافراشته نگه میداریم تا زمانی که حضور آنان در عراق و غرب آسیا بهطور کامل پایان یابد.
جنبش النُجَباء عراق با تکرار موضع ثابت خود مبنی بر توهم آمیز و بیهوده بودن 'مذاکره مسالمتآمیز با اشغالگران جنایتپیشه، احمق و سلطهجو'، خاطرنشان کرد: این واقعیت بهزودی بر همگان ثابت میشود؛ اشغالگران هرگاه روی آرامش ببینند، بر زیادهخواهی، سلطهگری، اقدامات خرابکارانه و مداخلهجویانه خود میافزایند و هروقت با آنان مبارزه شد و هدف قرار گرفتند، به گوشهای پناه برده و مشغول توطئهچینی شدهاند.
این بیانیه با استناد به قرآن کریم که 'قصاص' را نسخهای حیاتبخش برای مجازات جنایتکاران معرفی کرده، یادآور شده است: حیات ملتها و حفظ حاکمیتشان در گرو مبارزه و انتقامگیری از متجاوز بوده و کسی آن را هدیه نمیدهد!
مقاومت اسلامی النُجَباء سپس یادآور شد: امروز همه میدانند که رژیم شرور و مستکبر آمریکا کلیه توافقات گذشته را نقض کرده و زیر بار آنها نرفته است. حتی به قانون مجلس نمایندگان که در سال 2020 تصویب شد و مفاد آن بیرون راندن همه نیروهای اشغالگر از عراق است، اعتنا نکرده و با گروه مذاکرهکننده عراقی رفتاری تحقیرآمیز دارد.
در پایان بیانیه جنبش النُجَباء تصریح شده است: همه این موارد و موارد دیگر، ثابت میکند که قدرت عراق بلکه حتی حفظ حاکمیت و ثبات کشور، با مقاومت نظامی محقق میشود و در برابر این اشغالگران دروغگو، هیچ گزینه دیگری فایده ندارد. گزینه ملت، مقاومت است و گزینه ما نیز مقاومت است.
*
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: ایران اکونومیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۲۷۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابر آنچه که فارس روایت کرده است، علاقه حاج قاسم به نوهها باعث شده بود که کسی جرئت نداشته باشد در خانه حاجی چیزی به آنها بگوید. گاهی که بچهها حسابی شلوغ میکردند و زینب دعوایشان میکرد، میگفتند: «میریم به بابا حاجی میگیما!» زینب هاج و واج به بقیه نگاه میکرد و میگفت: «ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه.» یک بار که در حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مراسم روضه بود، آنها هم خانوادگی دعوت شدند. بچهها کوچک بودند. ۵ـ۴ سالشان بیشتر نبود.
هر قدر عروس حاجی اصرار کرد که «بذارین من نیام. میترسم این بچهها خراب کاری کنن زشت بشه!» حاجی قبول نکرد. میگفت: «چه خراب کاریای؟ خب بچه برای همین کارهاست دیگه. باید بذاری بچه بازیش رو بکنه.» با اصرارهای حاجی، همگی با هم رفتند. روضه که تمام شد و شام آوردند، شیطنت بچهها گل کرد. قورمه سبزی را با دست برداشته بودند و راه میرفتند و همه جا میریختند. دیگر کسی حریف آنها نمیشد.
زینب به خانمی که انتظامات آنجا بود، گفت: «لطفاً بچهها رو دعوا کنین بگین بشینن.» خانم به مانیتور که تصویر حاج قاسم را کنار حضرت آقا نشان میداد، نگاهی انداخت و گفت: «آخه زینب خانوم! من جرئت نمیکنم دعواشون کنم.» زینب گفت: «خب خودم دارم میگم بهتون دعواشون کن، بلکه آروم بگیرن.» با اصرارهای زینب خانم، انتظامات به سمت عسل که نوه محبوب حاجی بود، رفت و گفت: «اگه اذیت کنی، دعوات میکنمها!» عسل این را که شنید، یکی از ابروهایش را که بین خانواده معروف بود به ابروی سلیمانی، بالا داد و گفت: «اون آقایی که توی تلویزیون داره نشون میده، بابا حاجی منه. میگم دعوات کنهها!»زینب خشکش زد. با تعجب به زن داداشش نگاه کرد. هر دو از این حرف عسل هم خندهشان گرفته بود و هم متعجب شده بودند.
خانم که سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد گفت: «تو رو خدا من رو با حاج قاسم در نندازین.»
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901128